نقل است از يكى از اماميّة كه گفت با فضل بن حسن همراه بوديم به حوالى آن مكان رسيديم كه ابوحنيفه در آنجا درس مىگفت. فضل گفت من از اينجا نروم تا وى را ملزم نكنم، وى را گفتند او از علماء زماناست مبادا تراملزمكند، گفت هرگز حجّت كسى بر حجّت مؤمنان غالب نشود. پس نزد ابوحنيفه رفت و گفت اى خليفه مرا برادرى هست از من به سال بزرگتر و رافضى است هرچند باو گويم كه بعداز رسول (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فاضلترين مردم ابوبكر است او مىگويد عليست به چه طريق او را ملزم كنم. گفت با برادرت بگو كه ابوبكر و عمر در جهاد نزد رسول (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) مىنشس,مناظره فضل بن حسن با ابوحنیفه ...ادامه مطلب